یه سلوووووووووم گنده..
قبل از هر چیز امروز یکی از قشنگ ترین روزهای عمرم ، آخه14 سال پیش توی یه همچین روزی یه دختر کوچولوی ناز ، چشماش رو باز کرد
...
این دختر کوچولوی ما بزرگ شد و بزرگ شد ، دندوناش افتاد و رفت مدرسه ، توی مدرسه بود که با یه دختر کوچولوی دیگه به اسم مهلا
آشنا شد...
اون دو تا با هم دوست شدن،دوتا دوست خیلی خیلی صمیمی ،اون دو تا روزهای خیییلی باحالی رو با هم گذروندن
صدف قصه ی ما هیچ وقت فکرش رو هم نمیکرد،که یه روزی بشه عشق و تمام زندگی مهلا ...
برای همین اون رو هیچ وقت خواهر خودش حساب نمیکرد(البته الان هم حساب نمیکنه
) ..
یه روزی صدف خانم که از دل مهلا خبر نداشت که شده زندگی مهلا رفت و یه چیزایی نوشت تو دفترش ...
مهلای قصه ی ما هم که تمام زندگیش صدف بود و هست و خواهد بود،خیییلی نارحت شد و خییلی گریه کرد
اول مهلا خانم لوس،گریه او فک کرد همه چی خراب شده و دوستی شون هیچ وقت عین قبل نمیشه اما صدف ِ مهلا با صبوری هاش همه چی رو درس کرد ...
حالا اون دو تا عین قبل و حتی بهتر از قبلن با هم ...
توی این مدت 2 نفر دیگه هم اومدن توی گروه دوستی شون و این گروه رو قشنگتر و زیباتر کردن به اسم فهیمه و کیمیا
من مهلا از همین جا میخوام به صدفم بگم :
صدفم، عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااشقتم ...
مهلانوشت: یادت که نرفته ، قولی رو که بهم دادی (گذر زمان همه چی رو حل میکنه ...)
حالا بریم سر مهمونی که مهلا خانم برای عشقشون گرفتن :
این کمره یا شافنـــــــره؟ مبارک اگه گفتین چه خبره؟؟ اینا دارن میگن...دیم بالا دیمبو رقص مصری ( نوازنده ها بنوازییییین) دس بزنید و شادی کنید امشب شبه تولده صدی جونمه... تولدت مبارک..تولدت مبارک..بادا بادا بادا تولدت مبارک..شادا شادا شادا تولدت مبارک یه گروه رقص باحالی گفتم بیان اینقده خوگشل میرقصن حال کن..خودتم بیا وسط وآما مهلا و دوستان تقدیم میکنن
خیلی خیلی خوش اومدین
(بزار برسی بعد قر بده)
یوووووهووووو این ها هم گروه سرود بر و بچ کلاسن
حالا همه بپرین وسط مسط
(ایشون هم صدی بنده هستن که بعد از کلاس های آموزشی کیم بستنی به این درجه از رقص رسیدن(دست خردادیان رو از پشت بستن ))
تولد
تولدت
مبارک
مبارک
تولدت
مبارک
بیا
شمعا
رو
فوت
کن
که
صد
سال
زنده
باشی
دست
بزنیــــــــــــــــــد
شادی
کنیــــــــــــــــــــــــد
گل
بیاریـــــــــــــــــــــــــــــــــــد
بیا دنبالم صدی ..عین من (حالا اینور..حالا اونور)
موقع بزن و برقصه...
خواهش..تشویقم نکنین..تشویقم نکنین ...
خوب حالا وقته چیه؟
ما کیک میخوایم یالا
اینم کیکه مهلا و صدف بلا ( أأأأ ..بده من اون مگسه رو ..دهه..چه زبونی داره ورپریده)
صدی و مهی در حال دعوا واسه فوت کردن شمعا
مهی: خودم خودم میخوام فوت کنم(تو تو تولدم فوت کردی)
صدی : بیشین بچه تولد منه هاا... همینکارارو میکنی..عقده ای میشماااا
مهی : ااااااااااا صدی اونجا رو نیگاا
صدی: کووجا؟
مهی: فووووووووووووووووووت پر تُف
هوورراااااا خاموش کردم
صدی اوووووی:!@#$%^&*+×#@!$%^&(سانسور شده
..)
نـــــــــــــــــــــــــــــــه
کوووووووووفت.......الهام حالا چی کار کنیم؟ کیکمونو خووورد (تازه آروقم میزنه....خَر)
قبل از هر چیز شووتش میکنیم از تولد بیروون
بیا خودمون بپزیم یکی مهی تو اول بخور هه ... چی شد
صدی : مهی جوونم تو بزرگتری..بفرما ..نوشه جوونت
مهی : تعارف نکن دیگه صدفکم ... تولده توئه..بخور عزیزم و اینگونه بود که.... بقیشو بیخیااال
(خیییییلی مسخره بود مگه نه ؟؟؟
)
بریم سر وقت کادو ها
واما کادوئه چی توش بود؟
اگه از این رژها استفاده کنید لب هاتون این شکلی میشه (دیگه عواقبش با خودتونه هااا)
هـــــــــــــــــی الان وقته کادوی من ِ
تقدیم با عشق
اینم کیک تولد هرکی نیاد نظر بده از دستش رفته
&nb